مِی 2008
Monthly Archive
مِی 13, 2008
مِی 4, 2008
باورت میشه این تو باشی،
تو باشی که برات چیزهایی که قبلترها خیلی اهمیت داشت
دیگه مهم نباشه؟
مسائلی رو که مدتها منتظرشون بودی
شرایطی پیش بیاد که عملی نشن و تو با خیال راحت،
حداقل در ظاهر بپذیری و نشون ندی درونت چی میگذره؟
آخه جالب اینجاست که گاهی درونت هم با ظاهرت واقعا یکیه!
چطور ممکنه این همه تغییرات ، اون هم تو این مدت کم؟؟
فقط باید امیدوار باشی این تغییرات در جهت راحت بودن ذهنت باشه،
وگرنه اگه بخواهی در لحظه اهمیتی ندی و بعد فکر کنی بهش. . .